میوه ممنوعه
سروده ها و نوشته های عبدالله قرونه ای

خدا    و    هاجـر

هاجر؛ زنِ کنیزِ سیاه پوست! با معیارهای ما آدمها طبقه ای پایین تر از این در اجتماع نیست؛ اما این زن کنیز سیاه پوست در جایگاهی قرار می گیرد که پیامبران و اولیای خاص خدا هم به آن دست نیافته اند! او همسایه ی خدا شده و از همسایه اش ارث برده است!! زیر ناودان کعبه، حجر اسماعیل یا همان قبر هاجر است؛ جایی که گناهانت می ریزد و رحمت خدا بر سرت می بارد.

در طواف هیچ چیزی نباید بین تو و کعبه حایل شود اما قبر هاجر در محدوده طواف است؛ یعنی با این که بین حجر اسماعیل و کعبه حدود یک متر فاصله است اما هنگام طواف باید از پشت حجر اسماعیل دور بزنی و اگر از فاصله بین حجر و کعبه عبور کنی طوافت باطل است. این همان ارثی است که این همسایه (هاجر) از همسایه اش (خدا) برده است!!

بعد از طواف، به سعی می روی؛ هفت بار فاصله صفا و مروه را هروله می کنی؛ هر بار 400 متر، زیر سقف مسجدالحرام با تاسیسات تهویه مطبوع هوا و روی سنگفرش خنک و صاف و تمیز؛ کلمنهای آب زمزم که در فواصل معین گذاشته شده و هر چه بخواهی می نوشی!! و چرا این کار را می کنی؟ چون هزاران سال پیش زنی کنیز سیاه پوست،  همین فاصله را هفت بار دوید زیر آفتاب سوزان صحرا و روی خاک و خار و خاشاک و سنگلاخ و در جستجوی آبی، غذایی، آشنایی ... نه، همنوعی، آدمیزادی ...

هاجر؛ مادری که با کودکی خردسال در این بیابان، تنها ماند و آنجا را آباد کرد!  زمزم را برآورد و اسماعیلش را بزرگ کرد. اکنون اسماعیل، جوانی برومند شده و ابراهیم پس از سالها برگشته؛ نه هاجر همان است که رهایش کرده بود در اینجا؛ نه اسماعیل آن کودک خردسال است و نه اینجا دیگر بیابان است!

وقتی رفت اسماعیل کودکی خُرد بود و حال که برگشته می گوید آمده تا این جوان برومند را که هاجر در این برهوت بزرگش کرده قربانی کند. و هاجر در این سالها چه خوب خدایش را شناخته! ابراهیم پیامبر خداست؛ بر او وحی می شود اما هاجر ایمانش را در خلوت این بیابان، اندوخته؛ اکنون تسلیم فرمان خدایی که در تنهایی این بیابان با تمام وجود حسش کرده، جوانش را تقدیم می کند! ما در جایگاه پدر یا مادر چون فرزندی را بزرگ کرده ایم به خود حق می دهیم که در تمام امور زندگی اش دخالت کنیم و تصمیم بگیریم. اما هاجر چطور تسلیم فرمان خداوند است و بر مهر مادری اش غلبه می کند او که رنج پدری را نیز به دوش کشیده!  تمام زندگی اش را کنار خانه خدا بوده و حال مزارش هم همسایه خدا و طوافش مثل کعبه، بر حاجی، واجب!!

 



نظرات شما عزیزان:

arak
ساعت19:36---10 آذر 1393
سلام

mahaan125
ساعت12:37---8 مرداد 1393
جالب بودبه ماسربزن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:, :: 23:24 ::  نويسنده : عبدالله قرونه ای

درباره وبلاگ
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان میوه ممنوعه و آدرس mivemamnue.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 70
بازدید کل : 3596
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 65
تعداد آنلاین : 1