میوه ممنوعه
سروده ها و نوشته های عبدالله قرونه ای
چشمه علی چهارشنبه 4 شهریور 94 شب را در پارک آبشار شاهرود اتراق کردیم. (یاد جمله ی سعدی افتادم: شب را به بوستان یکی از دوستان اتفاق مبیت افتاد!!) ولی آبشارش خاموش بود برای لایروبی! پارکی بزرگ که مسافران زیادی را در خود جای داده بود. حالا که عکسها را بررسی میکنم میبینم از آنجا عکسی نداریم!! اما صبح چهارشنبه به سوی دامغان راه افتادیم. در مسیر، پسته ی دامغان را به بهایی بسیار گرانتر از آنچه در نیشابور تهیه میشد خریداری کردیم!! با رسیدن به دامغان، راهمان را به سمت چابکسر کج کردیم تا چشمه علی را هم بر تجربه ها و خاطرات سفر بیفزاییم. تعجب نکنید! چشمه علی عوض نشده!! ما هم مسیر را اشتباه نرفته ایم!! اینجا یه رود زیبا در مسیر دامغان به چشمه علی است! (سیل دو روز قبل، اینقد هیزم آورده بود که میشد باهاش یه شهر رو کباب بدی!!) این هم چشمه علی:
و از دیدن این صحنه، به فکر فرو رفتم!!: (ریشه ی یک درخت کهنسال در سرچشمه ی «چشمه علی»)
نظرات شما عزیزان: یک شنبه 29 شهريور 1394برچسب:, :: 22:23 :: نويسنده : عبدالله قرونه ای
آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
||||||||||||||||
|